فنگ شیا، یه گیمر حرفه ایه که در زمان و مکان سفر میکنه و با استفاده از تجربیات و استراتژی هایی که قبلا از بازی ها بدست آورده، دشمنانش رو شکست میده و گوی های نورانیشون رو جذب میکنه دشمناش بهش میخندن و میگن: «مهارت هنرهای رزمی ما فوقالعاده اس.» فنگ شیا مثل آب خوردن شکستشون میده و میگه« متأسفم، الان نوبت نشون دادن مهارت های رزمی منه!» و گوی های نورانیشون رو جذب میکنه
بعد از قتل عام خانواده لا جی توسط قبیله شیطان بهشتی، لان جی و فاهوآ به ادامه ماجارجویی خود پرداختن تا بتوانند با افزایش قدرت خود و رسیدن به سطح 9 قبل از 30 سالگی انتقام خود را از قبیله شیطان گرفته و در کنار فرمانده هائو ژانجی و بیو شانگچن قرار بگیرند و برای بقای نژاد بشر تلاش کنند.
سنگی الهی به نام شینگ یوان از آسمان به یک جوان بی مصرف به نام سو جیو برخورد کرد. او از دانش آموزی معمولی و بدون هیچ استعدادی به ارباب شینگ یوان تبدیل شد. دو دختر زیبای وان جی به نام های یو یی هان و شن منگ شو هم به دنبال شینگ یوان هستند. آن دو برای دوری از دشمن خانوادگی با هم متحد شدند. برای اینکه سو جیو را به پیوستن به فرقه خودشان ترغیب کنند، با هم قراردادی بستند که به او آموزش بدهند. سو جیو تمرین را شروع کرد و چون شینگ یوان را به همراه داشت، به سرعتی پیشرفت کرد که بسیار فراتر از انتظارات آن دو دختر بود.
ژانگ شیائوفان که به طرز غم انگیزی یک شبه یتیم شد، توسط یک راهب به عنوان شاگرد پذیرفته شد. او پس از 5 سال تمرین سخت، در هنرهای رزمی "7 دریچه معنوی" به کمال رسید. خواهر ارشد لو شو چی در خطر بود که باگویو، زنی که فرقه شیطان را نجات داد، ملاقات کرد. در همان زمان خطرات جدیدی در انتظارش نشسته بود....
در شب ۱۲ ژوئیه سال ۱۹۱۷، بسیاری از اتفاقات عجیب شروع به رخ دادن کرد، مثل درخشیدن همزمان خورشید و ماه و .... ابرهای متراکم آسمان را تاریک میکردند و ساختمان ها به صورت ناگهانی فرو میریختند. در این زمان که دنیا در بحران قرار گرفته بود سه خاندان اشرافی دزدِ قبر به نام های ژانگ، هان، کائو دست در دست هم برای نجات جهان راهی شدند. در این بین ژانگ تیانچی مهربان و صادق به همراه تیمش برای نجات جهان و کشف راز پادشاهی لولان راهی شد و مشکلات زیادی را متحمل شد و سرانجام توسط لولان که صاحب مقبره های بزرگ بود تقریبا به مرگ کشیده شد، حال رابطهی بین اتفاقات مرموز و مقبره لولان چیست؟
شخصیت اصلی داستان یعنی ژائو شیائوتیان توانایی های ماوراء و خوددرمانی فوق العاده ای داره. بعد از یه ضربه سخت، وارد دنیای جدیدی شد و تبدیل به نوه ثروتمندترین فرد خانواده ژائو شد. اما این هویت باعث شد بارها مورد آزار و اذیت گانگسترها قرار بگیره، به خاطر همینم خانواده جدیدش اونو به یه فرقه معروف هنرهای رزمی فرستادن. در کمال تعجب ، ژائو شیائوتیان، که هیچ تجربه ای توی هنرهای رزمی نداشت استعداد فوق العاده ای توی این رشته از خودش نشون داد. از اونجایی که استادش نگران تکبر بیش از حدش بود تصمیم گرفت تدریسو سرکوب کنه که باعث شد ژائو شیائوتیان به اشتباه فکر کنه که قدرتش کمه، بنابراین سختتر تمرین کرد. به این ترتیب، ژائو شیائوتیان به تدریج بدون توجه به بقیه رشد کرد و کم کم با شاگردان دیگر دوستی عمیقی برقرار کرد. با افزایش قدرتش، به تدریج دردسرا خودشونو نشون دادن طی این مسیر قهرمانمون با چالش هایی روبرو شد…
تناسخ، چرخهای برای تکرار و تصحیح اشتباهات. تولد دوبارهای که نقطهی سر آغاز رسیدن به قلههاست! و این بار فانگ پینگ وارد این چرخه میشه و به ده سال پیش بر میگرده. به دنیا و روزگاری که از قبل کاملا بهش آشنایی داشت. ولی این ظاهر همه چیز بود چرا که یک تفاوت بزرگ وجود داشت. هنر های رزمی!
یو بینگ به سال ۲۰۰۸ برگشت. الآن زمان یادگیری هنرهای رزمی از یه استاد کهنسال، تأسیس یه باشگاه تمرین ورزشهای رزمی و جذب شاگرده! جوجیتسوی برزیلی، سامبوی روسی، بوکس آمریکایی، جودوی ژاپنی، هرکسی تمایل به مبارزه داره میتونه بیاد جلو! کی گفته کونگفوی چینی مرده؟ استاد هنوز تو راهه. کونگفوی چینی تا ابد!!!
تناسخ، چرخهای برای تکرار و تصحیح اشتباهات. تولد دوبارهای که نقطهی سر آغاز رسیدن به قلههاست! و این بار فانگ پینگ وارد این چرخه میشه و به ده سال پیش بر میگرده. به دنیا و روزگاری که از قبل کاملا بهش آشنایی داشت. ولی این ظاهر همه چیز بود چرا که یک تفاوت بزرگ وجود داشت. هنرهای رزمی!
بهتون خیانت کردن؟ از پشت بهتون خنجر زدن؟ قلبتون رو شکستن…؟ بذارید بهتون نشون بدم وقتی با بد کسی در بیوفتین این بازی چطوری پیش میره!
به عنوان یک شاگرد وفادار، یه چن خودشو وقف حفاظت از حوزه پزشکی معنوی فرقهاش کرد. اما در جریان نبرد با دشمنان، منطقه معنوی از بین رفت و وفاداری و فداکاری او نسبت به فرقه نتونست به دادش برسه. وفاداری ای که فکر میکرد از همتایان و معشوقش به دست آورده، نتونست از خیانت نجاتش بده. به این ترتیب، بی شرمانه از فرقه تبعید شد. ولی شانس باهاش یار بود و با کمک شعلهای که از بهشت افتاد، تونست تبدیل به تهذیب کننده ای افسانه ای بشه، با مخالفانش بجنگه و یه زندگی افسانه ای برای خودش رقم بزنه... توجه کنید حتما از روی کانال تلگرامی انیمه را دانلود کنید چون در یوتیوب انیمه ۶ دقیقه ای هست اما ما برای راحتی شما هر دو قسمت را تبدیل به یک قسمت ۱۲ دقیقه ای کردیم که دوستان پول بیشتر ندهند برای همین نسخه درست فقط توی کانال که نظرات معرفی شده هست فصل اول این انیمه هم با نام Banished Disciple’s Counterattack - Xianwu Emperor در قالب 30 قسمت در سایت منتشر شده است.
در میان قلمروها، جوانمرد ترین و جذاب ترین خدای اهریمنی تاریخ وجود داره! شی یان، مردی با زیبایی بیهمتا، به لانه روباه ماده افتاد. برای اینکه نیروی حیاتش تموم نشه، بین قلمروهای مختلف سفر میکنه و اتحادیه یانگ یی رو به عقب میرونه... این داستان مردیه که در نهایت تبدیل به خدای اهریمنی میشه
تغییرات بزرگی بر روی زمین در حال رخ دادن است. احیای پریان به همه این اجازه را می دهد تا به موجودات آسمانی دسترسی داشته باشند و دورانی از تهذیب فرا می رسد. شو هان، مردی که در زندگی قبلی خود با توطئه کشته شد، قبل از احیای بزرگ، با خاطرات زندگی قبلی خود میتواند سریعتر از دیگران شروع کند. او باید قدرتمند ترین انسان شود اگر میخواهد انتقامش را بگیرد. ولی واقعیت از زندگی قبلی اش متفاوت است. آیا میتواند قوی ترین بشود؟
در زمان های قدیم، ارواح غول پیکری وجود داشتند که با فتح آسمانها و بدنهایی همچون ستارهای تابناک، در سراسر جهان اوج می گرفتند. افتخارات بزرگی از نژادهای مختلف با خونهای گوناگون وجود دارند که خلاء رو از بین برده و دوباره جهان رو از نو میآفرینند، همچنین پالایشگران چی باستان، با سفر در سرتاسر کهکشان، به همهی موجودات آموزش دهند. اما به دلایلی نامعلوم، این دوره بی سر و صدا به پایان میرسد، جهان منزوی شده و غولهای باستانی یکی پس از دیگری ناپدید میشوند. حالا پس از سال ها، نی تیانِ جوان، توسط قطرهای خون به دوران باستان باز میگردد.
سفر به غرب توطئه آسمان ها بود! بعد از آنکه سوترا بیشتر از یک دهه ناپدید شد، بهشت ارتشش را برای پیدا کردن آن فرستاد. برای آنکه سوترا به دست خدایان نیفتد، سفر به غرب باری دیگر آغاز شد.
در ابتدای هرج و مرج، جهان به سه قلمرو تقسیم شد: قلمرو خدایان، قلمرو انسان ها و قلمرو شیاطین قلمرو خدایان یک بذر روح را به جهان فرستاد تا به مردم عادی کمک کند. اما بذر روح به طور مداوم شرارت جهان را جذب کرد و بی رحمانه به زندگان آسیب وارد می کرد. در نهایت، سن لو، پادشاه خدایان، خود را قربانی کرد و آن را مهر و موم کرد. با این حال، به دلیل آن، شانگ چینگ شانمن که قلمرو خدایان در آن واقع شده است، به تدریج از بین رفته و در تاریخ از دست داده بود. هزار سال بعد، خرابه های شانگ چینگ شیانمن شروع به ظهور کرد. جنگ میان تمام فرقه های اصلی برای داشتن گنجینه های خرابه ها سخت تر شده است.
لیانگشی فالگیر ، یووِن چینگیانگ جاودانه را به دلیل اینکه قلب مهربونی داشت، نجات داد . سپس به پیشنهاد اون برای یادگیری هنرهای رزمی به تیانلینگمن رفت . در طول مسیر ، لیانگشی با یه روباه سفید کوچیک برخورد کرد که به طرز باورنکردنی مهربان بود و با هم به راهشون ادامه دادن. لیانگشی که تیانلینگمن رو به عنوان مکان شروع تمرینات خودش انتخاب کرده بود ، در اونجا دوستان و استادانی رو پیدا کرد و به طور تصادفی، شمشیر مرموز کانشوی رو از یک هیولا بدست آورد و …
در دنیایی پر از رزمیکاران و پرورش دهندگان، قدرت و ارتباطات حرف اول را میزند و از قانون فراتر میرود. در این بین فرزندان خدا، از قویترین و بانفوذ ترین افراد دنیا، رقابتی سنگین و خشنی دارند تا از بینشان جانشین خدا معلوم شود. بدرد نخور ترین پسر خدا که توانایی پرورش یافتن نداشت، اما…
خدای شمشیر جاودانه اون تو اوج بود. از زمان تولدش تو شمشیر زنی همتا نداشت. ولی سرنوشت قبل از رسیدن به نوک قله فلجش کرد. اما داستان اینجا تموم نمیشه، قهرمان ما دوباره به روزای اوجش برمیگرده…
به عنوان یک شاگرد وفادار، یه چن خودشو وقف حفاظت از حوزه پزشکی معنوی فرقهاش کرد. اما در جریان نبرد با دشمنان، منطقه معنوی از بین رفت و وفاداری و فداکاری او نسبت به فرقه نتونست به دادش برسه. وفاداری ای که فکر میکرد از همتایان و معشوقش به دست آورده، نتونست از خیانت نجاتش بده. به این ترتیب، بی شرمانه از فرقه تبعید شد. ولی شانس باهاش یار بود و با کمک شعلهای که از بهشت افتاد، تونست تبدیل به تهذیب کننده ای افسانه ای بشه، با مخالفانش بجنگه و یه زندگی افسانه ای برای خودش رقم بزنه…
وقتی آشوب برای اولین بار در هونگ منگ شروع شد، آسمان و زمین چیز عجیبی را به وجود آورد… نمیدانم چندین بار این چیز عجیب به ۱۸ قطعه متلاشی شد! خدایان بی همتا، جانوران و سایر گنجینه ها در سرزمین پریان دختر شیطان در واقع تکه های این چیز عجیب باستانی بودند! از خدا به انسان، سپس از انسان به خدا، خدای منسوخ و انسان یون چانگ کونگ، یک سه پایه جنگی به دست آورد و راهی مسیری خارق العاده شد. بیاید ببینیم یون چانگ کونگ چگونه شکوه خدایان و شیاطین دوران باستان را دوباره به هستی آورد! زندینگ خدایان و شیاطین را نشان می دهد تا به دوران باستان بازگردند و به سه قلمرو فرمان دهند!